کودکانی که با مشکلات رفتاری مراجعه می کنند اغلب به عنوان ADHD شناخته می شوند. در حالی که این روزها ADHD یک پدیده رایج است و کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری جبری، ODD و اختلال اضطراب فراگیر نیز تشخیص داده می شوند. می توان به طور کامل نیاز به تشخیص رسمی برای رفتار چالش برانگیز را درک کرد، بنابراین والدین می توانند به طیف وسیع تری از منابع دسترسی داشته باشند. با این حال، تعجب میکنیم که آیا در برخی موارد، این برچسبها بیشتر ضرر میکنند تا فایده؟
خانم لیزا فینالی روان درمانگر کودک در این زمینه میگوید: " وقتی به کودکی برچسب می زنیم او را زندانی می کنیم. ما به او احساس حبس ابد می دهیم. وقتی تشخیص میدهیم که کودکان دارای اضطراب، تکانشگری یا کمبود توجه هستند، به آنها یک "شرایط" رسمی دادهایم که چشماندازهای بدی را ارائه میدهد (و در واقع، ما بهانه خوبی برای چشم پوشی از هرگونه تلاش برای بهبود ارائه کرده ایم). عمدتاً، این "شرایط" فوق الذکر چیزی بیش از یک رفتار چالش برانگیز نیستند. در واقع ما رفتارها را انتخاب می کنیم. و ما هستیم که می توانیم رفتارهای متفاوتی را انتخاب کنیم."
اما اگر معلمان فرزندتان او را به عنوان یک «کودک مشکل دار» معرفی کرده باشند، چه؟ اگر به طور فزاینده ای نگران رفتار چالش برانگیز آنها شده اید، چه؟ اگر در موقعیتهای عمومی یا اجتماعی یک بار درگیریهای فیزیکی بیش از حد داشته باشید، چه؟
یکی از مادران می گوید: "پسرم قبلاً عصبانیت های شدیدی داشت. تنها راهی که می توانستم او را آرام کنم این بود که او را محکم در آغوش بگیرم. همچنین، او به نقاط عطف رشد مورد نیاز دست نمی یافت، بنابراین من و همسرم تصمیم گرفتیم که یک ارزیابی رسمی و حرفهای در مورد او داشته باشیم. یک روانشناس تربیتی او را مبتلا به ADHD و اختلال رشد فراگیر تشخیص داد. مادر ببری که در من بود به سرعت مسئولیت را به دست گرفت و من روی کمک گرفتن از فرزندم تمرکز کردم. تصمیم گرفتم که به حمایت هم نیاز دارم، بنابراین هفتهای یک بار در کلاس راهنمایی والدین شرکت میکردم تا یاد بگیرم چگونه با نقاط قوت او بازی کنم و برای درک بهتر او تلاش کنم. این یک سفر طولانی و دشوار بوده است، اما او در یک مدرسه خصوصی برای کودکان با نیازهای ویژه با پیروی از برنامه درسی اصلی آموزشی در حال شکوفایی است. حمایت، تشویق و دلسوز بودن معلمان او بسیار کمک کرده است."
شکل دادن به رفتار
تعادل ظریفی بین این که فکر کنیم هر کج خلقی نشانه ای از یک اختلال است و فکر کردن که این فقط مرحله ای از ارزیابی رفتار کودک است وجود دارد، به همین دلیل است که ارزیابی رسمی می تواند برای والدین، معلمان و کودک مورد نظر بسیار مفید باشد.
«کودکی که در حال رفتار کردن نامتعارف ( گاز گرفتن، اخم کردن، تف کردن، کتک زدن) است ، ممکن است مرحلهای را پشت سر بگذارد – برای مثال، زمانی که یک نوزاد جدید در خانه وجود دارد یا والدین در حال طلاق هستند. لیلا عبدالغفور، روانشناس تربیتی مستقر در گاوتنگ، میگوید: "سالهای نوجوانی به دلیل افزایش هورمونها یا فشار همسالان، مشکلات رفتاری نیز به همراه دارد. با این حال، زمانی باید به دنبال کمک حرفهای بود که والدین تمام راهبردها را امتحان کرده باشند و نتوانستهاند آنچه را که باعث رفتار نامطلوب میشود مشخص کنند یا در تغییر آن موفق نباشند. اغلب کودکان به یک فرد کاملا بی طرف نیاز دارند تا به زندگی آنها نگاه کند و راهنمایی و حمایت کند به گونه ای که یکی از اعضای خانواده نمی تواند. روانشناسان تربیتی این کمک را ارائه می کنند و در عین حال رشد و توسعه مثبت را تشویق می کنند."
اغلب کودکانی که رفتارهای چالش برانگیز دارند، به پشت کلاس یا زمین بازی تبعید میشوند، اما والدین، و مربیان آنها به جای اینکه آن لحظه یادگیری را از بین ببرند، باید با آرامش آنها را در طول مبارزه و دشواری راهنمایی کنند.
روی مثبت تمرکز کنید
این تمرکز بر جنبه های مثبت به عنوان حمایت از والدین، و خودتنظیمی در کودکان بدون تضعیف اعتماد به نفس و فردیت آنهاست، که جو نیومن در کتاب "پرورش شیرها" (هنر نظم و انضباط دلسوزانه) بر آن تمرکز می کند. (همین نویسنده دقیقا 40 سال پیش به عنوان کودک مشکل دار شناخته میشد). در سال 1970، وقتی تشخیص داده شد که او مبتلا به ADHD است و ریتالین مصرف می کند، چشم انداز او محدود به نظر می رسید، اما امروز او با والدین، معلمان و مدیران مدرسه برای تربیت و آموزش کودکانی سالم و محترم آموزش می بیند و مشورت می کند. یکی از کلیدهای موفقیت در مورد کودکان با اراده این است که مرزها و انتظارات باید برای کودکان در خانه، در محیط های مراقبت از کودکان و مدرسه یکسان باشد. همه کسانی که درگیر آموزش و کار با کودک هستند باید در یک راستا باشند. نیومن همچنین والدین و معلمان را به چالش میکشد تا برای درک تفاوتهای کودکان با رفتارهای نامتعارف وقت بگذارند و تلاش کنند تا آنها را همانطور که هستند بپذیرند، حتی در حالی که سعی میکنند رفتارشان را شکل دهند تا بتوانند در خانه، مدرسه یا در محیطهای اجتماعی پیشرفت کنند. و چگونه می توان به این امر دست یافت؟ یکی از راهها، راهاندازی چیزی است که نیومن «مناطق انتخاب» مینامد. دادن حق انتخاب به کودکان توانمندسازی است اما آنها باید در قبال انتخاب های خود مسئول باشند. به عنوان مثال، اگر بین تماشای یک برنامه تلویزیونی یا انجام یک بازی رایانه ای یکی را انتخاب کرده باشید و کودک بازی را انتخاب کند، نمی تواند از این واقعیت که برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود را از دست داده است ناراحت باشد، زیرا این انتخاب او بوده است.
ادامه دارد....
منبع:
https://www.childmag.co.za/how-to-deal-with-your-childs-challenging-behaviour
دیدگاه خود را بنویسید